پنجره واحد بنگاههای کوچک و متوسط به عنوان یک پل ارتباطی بین بنگاهها از یک سو و دستگاه های تامین کننده خدمات بنگاه ها از سوی دیگر عمل می کند. این سامانه مزایای متعددی از جمله کاهش هزینه و زمان دسترسی به اطلاعات و خدمات، مدیریت دانش و فناوری و ... را به دنبال دارد. تحقق مزایای این سامانه جز با برنامه ریزی و در نظر گرفتن همه جنبه های مهم در پیاده سازی این سامانه میسر نیست و بخش عمده ای از این تجارب درسهای آموخته شده ای است که از تجربیات سایر کشورها در این حوزه به دست آمده است. پیاده سازی پنجره واحد نیازمند برنامه ریزی و داشتن یک مدل اجرایی است که قبلا موفقیت آن تجربه شده باشد. در این مقاله مدل مفهومی 6C به منظور استقرار پنجره واحد ارائه خدمات به بنگاه های کوچک و متوسط با استفاده از بهترين تجارت ساير کشورها در اين حوزه و نيازهاي سازمان صنايع کوچک و شهرکهاي صنعتي ايران بومي سازي شده و نهايتا پروژه ها و برنامه زمانبندي براي تحقق آن در ايران به صورت يک مدل اجرايي ارايه شده است.