در اين مقاله تلاش شده است تا موضوع حمايت از كسب و كارهاي كوچك و متوسط از زواياي مختلف بررسي شود و نسبت به ابهامزدايي هر چه بيشتر از آن اقدام گردد. انگيزه اصلي از نگارش اين مقاله، مشاهده ابهامات و به تبع آن برخي ناهماهنگيهاي اجرايي در سياستهاي توسعه كسب و كارهاي كوچك و متوسط است كه مهمترين نشانه آن فقدان يك راهبرد مدون براي توسعه واحدهاي كوچك و متوسط و عدم وجود اولويتبندي بين فعاليتها و برنامههاي حمايتي مختلف است. براي رفع اين ابهام تلاش شده است از زواياي مختلفي همچون ضرورتها، اهداف، الگوهاي موجود، ساز و كارهاي مورد استفاده و انواع حمايت از واحدهاي كوچك و متوسط به مسئله پرداخته شود. بخش انتهايي مقاله جمعبندي و ارائه راهكارهايي است كه نگارنده اميدوار است مورد دقت و توجه سياستگذاران توسعه واحدهاي كوچك و متوسط در كشور قرار گيرد.